کتابخانه عمومی کوثر دولت آباد
کتابخانه عمومی کوثر دولت آباد

کتابخانه عمومی کوثر دولت آباد

حکایت شنیدنی


                                                   


روزی حضرت داوود (علیه ­السلام) از خداوند متعال در خواست کرد تا همنشین خود در بهشت را ببیند. خداوند همنشینش را به وی معرفی کرد و داوود نبی همراه فرزندش سلیمان به دیدار او رفتند. حضرت می ­خواستند بدانند که ویژگی­ های ممتاز این فرد چیست که هنشین او در بهشت شده است.


وقتی به خانه­اش رسیدند دیدند خانه ­ای بسیار ساده و  محقّر دارد. از همسرش سراغ او را گرفتند که گفت: «برای شکستن هیزم به جنگل رفته است». آن­ ها به دنبالش رفتند که دیدند پشته­ ای هیزم بر دوش گرفته و برای فروش آن به بازار می ­رود. هیزم ­ها را فروخت و با پول آن مقداری گندم خریداری کرد.

حضرت داوود جلو رفت و بعد از سلام، خود را معرفی نمود. مرد که از دیدن داوود نبی در پوست خود نمی ­گنجید با اشتیاق به روی مبارک پیامبر الهی می ­نگریست و از این­ که افتخار هم صحبتی با پیامبر بزرگ الهی شامل حالش شده اظهار خشنودی نمی ­نمود.

حضرت داوود خواست که مهمان مرد شود و مرد هم با خوشحالی آن ­ها را به خانه­ اش دعوت نمود و با یکدیگر به سمت خانه ­ی مرد به راه افتادند. مرد گندم­ ها را آرد کرد و بعد از تهیه­ی خمیر، چند قرص پخت نمود. سفره­ ای پهن کرد. درون سفره سه قرص نان و مقداری آب بود. با یکدیگر مشغول صرف غذا شدند. مرد، هر لقمه ­ای بر می ­داشت، «بسم الله» می­ گفت و وقتی لقمه ­ها را می ­خورد، «الحمد لله» بر زبان جاری می ­نمود. وقتی غذا تمام شد دست به سوی آب برد و آب را هم بدین منوال میل نمود. آن­ گاه دست به آسمان بلند کرد و چنین گفت:   

خدایا! به چه کسی همانند من نعمت دادی! چشم و گوش و بدن سالم به من دادی. درخت­ های جنگل را روزی من کردی در حالی که کاری برای آن­ ها انجام نداده بودم. وقتی هیزم­ ها را به بازار بردم، بر دل شخصی انداختی تا هیزم ها را از من بخرد و اگر چنین نمی ­کردی، هفته ­ها هم می­نشستم کسی از من نمی­ خرید. با پول آن گندمی خریدم که دیگری آن را کاشته بود و کاری برای آن انجام نداده بودم… مرد آن ­قدر گفت وگفت تا اشک بر چشمانش حلقه زد.

حضرت داوود که به راز تقرب او به درگاه  الهی پی برده بود به فرزندش سلیمان فرمود: «پسرم در تمام عمرم بنده ­ای به این شگرگذاری ندیده بودم!»

منبع : بحارالأنوار جلد۱۴، صفحه­ ی۴۰۳و ۴۰۴

 

معرفی کتاب: صدو چند نکته فرهنگ شهروندی به زبان خیلی خیلی ساده

 صدو چند نکته فرهنگ شهروندی به زبان خیلی خیلی ساده

ناشر: انتشارات آئین فرزانگی

قیمت : ۳۰۰۰ تومان

این کتاب در اندازه ای کوچک و با بیان بیش از صد نکته فرهنگ شهروندی در زمینه های مختلف سعی دارد تا خوانندگان را با دهها نکته به ظاهر ساده ولی تاثیر گذار در زندگی شهروندی آشنا نماید تا با رعایت این نکات شاهد جامعه ای ایده آل و شهروندانی نمونه و اُلگو باشیم.

بعضی از موضوعات مطرح شده در این کتاب عبارتند از:

اصول راهنمایی و رانندگی، فرهنگ آپارتمان نشینی، رعایت اصول سلامت و پاکیزگی، حفاظت از محیط زیست، احترام به حقوق شهروندی یکدیگر، اخلاق کاری، عدم ایجاد آلودگی صوتی، نظافت شهر و محل زندگی ، موضوع بازیافت و صرفه جویی، توریسم و گردشگری و...

برای دانلود نسخه الکترونیک این کتاب میتوانید اینجا را کلیک نمایید

منبع: ای تحویل (پروتال دانلود کتاب الکترونیکی)

راهنمای انتخاب کتاب مناسب برای کودکان

 

راهنمای انتخاب کتاب مناسب برای کودکان

مرجان حجازی فر/ مترجم و کارشناس ادبیات کودک خواندن کتاب‌های مناسب، موجب لذت و سرگرمی، فراگیری بهتر و عمیق‌تر درس‌ها، گسترش دایره‌ی واژگان و رشد زبانی، ایجاد اعتماد به نفس، رشد خلاقیت، شکل گیری مهارت‌های تفکر، انتقال میراث فرهنگی و ادبی سرزمین مادری، شناخت دیگر اقوام و ملت‌ها و ایجاد نگرش مثبت به این میراث در کودکان می‌شود. 




ادامه مطلب ...